واقعه

واقعه

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

شهید کبیری

چهارشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ب.ظ


متاسفانه وصیت نامه ای از این شهید رو در آرشیو خودم و یا در اینترنت پیدا نکردم.

از دوستان بازدید کننده تمنا دارم در صورت داشتن مطلبی از ایشون ، بخصوص وصیت نامه شهید

بزرگوار در قسمت نظرات آدرس(لینک) مطلب مورد نظر رو برای ما بگذارند.

 

  • ۳ نظر
  • ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۲۲

یار شهیدان

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۵۹ ب.ظ

تصویری از سردار سرافراز سپاه اسلام

از فرماندهان دوران دفاع مقدس

از فرماندهان تیپ در لشکر عاشوراء


  • ۱ نظر
  • ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۵۹

عاشقان اباعبدالله (شهید مهدی باکری)

يكشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ق.ظ


*باز نشر*


در سال 1333 خداوند مهدی را به خانواده معتقد و با ایمان باکری در شهرستان «میاندوآب» عطا فرمود. مهدی خردسال بود که از نعمت دستان نوازشگر مادر محروم شد. او تحصیلات خود را در ارومیه آغاز کرد و از سال آخر دبیرستان همزمان با شهادت برادرش «علی» به دست مامورین ساواک به فعالیت های سیاسی علیه رژیم پرداخت. پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه شد و در رشته مهندسی مکانیک کسب علم نمود.
او همزمان با تحصیل، مبارزات سیاسی خود را علیه رژیم ظلم و استبداد در تبریز گسترش داد و پس از مدتی برادرش حمید را به منظور ارتباط با سایر مبارزان و تهیه اسلحه و مهمات به خارج از کشور فرستاد. پس از اتمام تحصیلات مهدی به سربازی اعزام شد اما فرمان امام را مبنی بر ترک پادگان ها، لبیک گفت و از آن پس زندگی مخفیانه خود را آغاز کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت سپاه در آمد و در سازماندهی این ارگان نقش مؤثری را ایفا نمود.
مدتی نیز در دادستانی دادگاه انقلاب خدمت کرد. او همزمان با فعالیت در سپاه، مسئوولیت شهرداری ارومیه را نیز بر عهده گرفت. با شروع جنگ تحمیلی زندگی مشترک خود را آغاز کرد و بلافاصله پس از ازدواج(روز بعد از ازدواجش) عازم جبهه ها شد. باکری در پاکسازی منطقه از مزدوران شرق و غرب شبانه روز تلاش می کرد و خدمات ارزنده ای را ارائه داد. او در عملیات فتح المبین در منطقه رقابیه به عنوان معاونت تیپ نجف اشرف به مقابله با دشمن پرداخت و از ناحیه چشم مجروح شد و پس از آن در عملیات هایی چون بیت المقدس، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر یک تا چهار و... در سمت های مختلف شرکت کرد و عاشقانه ازمیهن اسلامی دفاع نمود.
او مدتی قبل از عملیات بدر به خدمت رهبر و محبوبش امام خمینی (ره) رسید و اشک ریزان از ایشان خواست تا برایش دعا کنند که شهد شیرین شهادت را بنوشد. چند روز بعد دعای پیر جماران در حق مهدی مستجاب شد. بیست و پنجم بهمن سال 1363 در عملیات بدر در شرق دجله فرماندهی لشگر عاشورا را به عهده داشت که بر اثر اصابت گلوله به دیدار محبوبش شتافت.
پیکر پاک این فرمانده 30 ساله چون مرواریدی در صدف پنهان ماند.


برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!!

شهید باکری

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۴۶

حبل الله (شهید صمدلویی)

شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۱۲ ب.ظ

*باز نشر*



نامش داود بود،

دلداده ای از دیار اهل ایمان؛ عاشقی وارسته و تشنه؛ سال 1343 در آغوش مادر جای گرفت و در شهرستان خوی استان آذربایجان غربی بزرگ شد و آموخت آن که ذکر اشهد ان علی ولی الله را بر لب دارد، تشنه شهادت است و تشنه انجام امر حضرت حق.
لذا در زمان جنگ تحمیلی سلاح بر دوش گرفت و قدم های استوارش را بر خاک خونین رزم نهاد.
صمدلویی در جبهه های نبرد حق علیه باطل مردانه رزمید و سرانجام در سرزمین ماووت عراق در تاریخ 30/10/1366 برات دیدار حضرت حق را دریافت کرد و در سن 23 سالگی به آسمان پرکشید.



برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!!

شهید صمدلویی

  • ۰ نظر
  • ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۱۲