واقعه

واقعه

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

زنبق هفتاد و دو برگ

دوشنبه, ۴ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ق.ظ


عاشورا، حسین ، اباعبدالله


بگذار این شاعر جوانی کرده باشد

با واژه ها نامهربانی کرده باشد

بگذار ما را باد با خود برده باشد

تنهایی ما را جهانی کرده باشد

بگذار بین دوستان و دشمنانت

خنجر فقط پادرمیانی کرده باشد

می داند احوال من بی برگ و بر را

هرکس که عمری باغبانی کرده باشد

کی دیده ای یک زنبق هفتاد و یک برگ

بالای نی شیرین زبانی کرده باشد

ای گل ! نبینم نشنوم دست پلیدی

لب هایتان را خیزرانی کرده باشد ...



شعر از سعید بیابانکی

اصلا حسین جنس غمش فرق میکند.!

شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۶:۲۷ ب.ظ
[]